جدول جو
جدول جو

معنی شیر خانه - جستجوی لغت در جدول جو

شیر خانه
محلی که شیر را در آن نگهداری کنند باغ وحش
تصویری از شیر خانه
تصویر شیر خانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شتر خانه
تصویر شتر خانه
طویله شتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیره خانه
تصویر شیره خانه
محلی که در آن جا شیره کشند، میخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیرکخانه
تصویر شیرکخانه
جایی که در آن شیره تریاک کشند، میخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیره خانه
تصویر شیره خانه
جایی که در آن شیرۀ تریاک می کشند، میخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرک خانه
تصویر شیرک خانه
میخانه، جایی که در آن شیرۀ تریاک می کشند، شیره کش خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرک خانه
تصویر شیرک خانه
شیره کشی، میخانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیو خانه
تصویر دیو خانه
جایگاه دیو محل دیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور خانه
تصویر زور خانه
جایی که در آن ورزشهای قدیمی کنند باشگاه ورزشهای باستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبیر خانه
تصویر دبیر خانه
اداره ای که انشا و تحریرنامه ها در آنجاانجام میگیرد دارالانشا
فرهنگ لغت هوشیار
پیشگاه خانه صدراطاقصدر بیت رواق مقابل پس خانه، ایوانی که در مرتبه دوم باشد، بار و چادر و اسباب سفر شاهان و بزرگان که از پیش برند: درتوجه خراسان اهتمام نمود (شاه عباس اول) و در ساعت سعد از مقر سلطنت عظمی پیشخانه همایون بیرون زدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیک خانه
تصویر پیک خانه
پستخانه پست خانه چارپار خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه خانه
تصویر سیه خانه
سیاه چادر، زندان محبس، خانه بدیمن منزل بی میمنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاطر خانه
تصویر شاطر خانه
محل اجتماع شاطران (قاجاریه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفا خانه
تصویر شفا خانه
بیمارستان، دارالشفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر خواره
تصویر شیر خواره
بچه ای که هنوز شیر خورد شیر خواره شیر خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر جامه
تصویر شیر جامه
کاسه و پیاله ای که در آن شیر کنند، پستان (زن و جانوران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر بانی
تصویر شیر بانی
عمل و شغل شیربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیب خانه
تصویر غیب خانه
عالم غیب، در فلسفه جهان دیگر، مقابل عالم شهادت، عالم آخرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفا خانه
تصویر شفا خانه
بیمارستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
مستشفی، دار الشّفا، مارستان، بیمارسان، هروانه گه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طیور خانه
تصویر طیور خانه
تگند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قور خانه
تصویر قور خانه
اسلحه خانه سلاح خانه زراد خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قید خانه
تصویر قید خانه
بند خانه بندیخانه محبس زندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیک خانه
تصویر کشیک خانه
قراولخانه، پاسدارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
گوهر خانه. یا گهرخانه اصلی. قرب و جوار حق: تن بگهر خانه اصلی شتافت دیده چنان شد که خیالش نیافت. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش خانه
تصویر پیش خانه
((نِ))
پیشگاه خانه، ایوان، لوازم و اسباب سفر که از پیش فرستاده شود
فرهنگ فارسی معین
خانه ای که در آن پرده های کتان می آویختند و برای خنک شدن هوا آن ها را مرطوب می کردند، خانۀ تابستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشیش خانه
تصویر کشیش خانه
Rectory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
будинок священника
دیکشنری فارسی به اوکراینی